| دسته بندی | اقتصاد |
| فرمت فایل | doc |
| حجم فایل | 53 کیلو بایت |
| تعداد صفحات فایل | 23 |
فایل بدون منابع می باشد
برای تاکید بیشتر تعریف ایستایی، فرض کنید Yt یک سری زمانی تصادفی با ویژگیهای زیر است:
(۱) میانگین:
(۲) واریانس :
(۳) کوواریانس :
(۴) ضریب همبستگی :
که در آن میانگین ، واریانس کوواریانس (کوواریانس بین دو مقدار Y که K دوره با یکدیگر فاصله دارند، یعنی کوواریانس بین Yt و Yt-k) و ضریب همبستگی مقادیر ثابتی هستند که به زمان t بستگی ندارند.
اکنون تصور کنید مقاطع زمانی را عوض کنیم به این ترتیب که Y از Yt به Yt-k تغییر یابد. حال اگر میانگین، واریانس، کوواریانس و ضریب همبستگی Y تغییری نکرد، می توان گفت که متغیر سری زمانی ایستا است. بنابراین بطور خلاصه می توان چنین گفت که یک سری زمانی وقتی ساکن است که میانگین، واریانس، کوواریانس و در نتیجه ضریب همبستگی آن در طول زمان ثابت باقی بماند و مهم نباشد که در چه مقطعی از زمان این شاخص ها را محاسبه می کنیم. این شرایط تضمین می کند که رفتار یک سری زمانی، در هر مقطع متفاوتی از زمان، همانند می باشد .
| دسته بندی | علوم انسانی |
| فرمت فایل | doc |
| حجم فایل | 76 کیلو بایت |
| تعداد صفحات فایل | 35 |
مبانی نظری وپیشیه تحقیق مدیریت تعارض
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مقدمه
تعارض جزء جدایی ناپذیر زندگی انسان است .مروری گذرا و سطحی بر رویدادهای تار یخی ، وقایع مهم جاری و فرآورده های فرهنگی که مبین گذشته هایی از واقعیت های زندگی اجتماعی هستند، نشان می دهد که چگونه تعارض یکی از مهمترین و برجسته ترین وجوه زندگی را تشکیل می دهد. بنابراین اگر عده ای معتقدند که در حال حاضرتعارض موضوعی است که فکر انسان را بسیار به خود مشغول کرده است ادعایی پوچ و بیهوده نکرده اند( رابینز،1369) وجود افراد مختلف با ویژگی های شخصیتی، نیازها ، باورها ، انتظارات و ادراکات متفاوت ، بروزتعارض در سازمانها را اجتناب ناپذیر کرده است.افراد دارای شیوه های ارتباطی، آرزوها ، دیدگاه های سیاسی و مذهبی و نیز پیش زمینه های فرهنگی متفاوت هستند . در جوامع مختلف ، وجود اینگونه تفاوت ها منجر به ایجاد تعارض ما بین افراد و گروهها می شود ( درگاهی و همکاران،1387) از این رو ، وجود تفاوت ها ،خطرات ها و انگیزه های متمایز از یکدیگر درکارکنان سازمان ها از یک سو و پایداری سازمان براصل تشریک مساعی و هماهنگی افراد و اجزای سازمان از سوی دیگر، بافت سازمانی را در برابرتعارض های سازمانی اجتناب ناپذیر می کند( همان)ازطرف دیگر، ساختار حاکم بر سازمانها مبتنی بر سلسله مراتب و تفاوت های عمودی و افقی، وجود نظام های اداری خشک و انعطاف ناپذیر ، وجود خرده نظام ها و گروه های مختلف با اهداف و منافع مختلف ، نظام ارتباطی نارسا ، کمبود منابع و امکانات و بالاخص سوء مدیریت ها ، سازمانها را که باید افراد و گروه ها را جهت اهداف و آرمان های خود همسو و همساز کنند ، بصورت نظام هایی متلاطم و آسیب پذیر که مستعد انواع تنش ، تعارض و ناسازگاری می باشند، در آورده اند (همان) به طور کلی بیست درصد از وقت مدیران سطوح بالا و میانی در رسیدگی به نوعی تعارض صرف می شود(توماس،1992به نقل از رضوی و همکاران،1384).فیشر(1991) اشاره دارد که مهارت مدیریت در رسیدگی به تعارض، عامل تعیین کننده در توفیف مدیریت و اثربخشی سازمان است.ستین(2004) بیان میدارد که اگر بتوان تعارض را به خوبی شناخت و هدایت کرد، می توان از آن به عناون یکی از مهم ترین ابزار رشد سازمانی بهره گیری کرد. مکین تایر نیز مهارت های حل مشکلات را از مهم ترین مهات های رهبری برمی شمارد و بیان می دارد که رهبران زاده نمی شوند، بلکه ساخته می شوند و می توان از طریق یک برنامه آموزشی مهارت های رهبری را آموزش داد.( رابینز،1991، به نقل از رضوی و همکاران،1384).واژه تعارض از جمله مفاهیمی است که معانی متفاوتی از آن مستفاد می شود.
سوزان(2006) تعارض را منازعه آشکار میان دو نفر به گونه ایی که یکی احساس می کند کمبود امکانات، ناسازگاری اهداف و دخالت افراد دیگر مانع رسیدن فرد به اهداف او می شود، تعریف می کند. تعارض یک کشمکش واضح ، حداقل مابین دو طرف وابسته به هم است که اهداف ، مفاهیم، ارزش ها و یا اعتقادات ناسازگار از آن درک میشود( نقل از درگاهی و همکاران،1387. ( تعارض زمانی که دو یا چند ارزش ،هدف و یا عقیده بطور طبیعی با هم متناقض می شوند و هنوز در مورد آنها توافقی صورت نگرفته است، ایجاد می شود). همان) توماس هر رفتاری را که از جانب اعضای یک سازمان به منظور مخالفت با سایر اعضا سر بزند تعارض می داند.(سید جوادین،1386) طبق نظر گرینبرگ و بارون(1997) تعارض فرایندی است که در آن یک طرف احساس می کند طرف دیگر فعالیت هایی انجام می دهد که مانع رسیدن وی به علایق و اهدافش می شود.(به نقل از فیاضی،1388). کونراد و اسکات(2002) معتقدند تعارض، تمایلات ارتباطی افرادی است که به همدیگر وابسته اند و احساس می کنند که علایقشان متضاد، متناقض یا ناسازگار است (همان).دفت به سطح اجتماعی و گروهی تعارض توجه داشته است و معتقد است که تعارض، نوعی رفتار، بین گروههای سازمانی است البته هنگامی عده ای خود را متعلق به یک گروه می دانند، چنین می پندارند که سایر گروهها مانع از رسیدن آنها به اهداف و مقاصدشان می شوند. (دفت،1383، جلد دوم،ص 826).میرکمالی تعارض را فرایند ادراک و یا احساس هرگونه ناسازگاری در درون، و یا بین افراد، گروه ها، و یا سازمانها می داند که منتهی به رفتار پنهان و یا اشکارای متعارض در دو طرف می شود.) میرکمالی،1386) به نظر می رسد تعریف میرکمالی از تعارض به دلیل در نظر گرفتن هر دو جنبه فردی و روانشناختی و سطح اجتماعی و گروهی آن را در نظر می گیرد از جامع ترین تعاریف باشد.
| دسته بندی | علوم انسانی |
| فرمت فایل | doc |
| حجم فایل | 87 کیلو بایت |
| تعداد صفحات فایل | 61 |
مبانی نظری رضایت وخشنودی زناشویی
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مقدمه
اسچوماچر (2010)، مهمترین عامل رضایت زناشویی را انطباق بین زوج ها توصیف می کند و معتقد است این عامل سطح رضایت زناشویی را افزایش می دهد .رضایت زناشویی، میزان علاقه مندی زوج ها به یکدیگر و نگرش مثبت به متأهل بودن است که با عواملی از جمله تحریف آرمانی، مسائل شخصیتی، ارتباط، حل تعارض، مدیریت مالی، فعالیت های اوقات فراغت، رابطة جنسی، فرزندان، دوستان و جهت گیری مذهبی وابسته است. کرادوک (2009)، بر روی مقوله های مؤثر در رضایت زناشویی تحقیق کرده و به این نتیجه رسیده است که زوج هایی که انعطاف پذیری، سازگاری و همبستگی بیشتری داشته اند از رضایت زناشویی بیشتری برخوردار بوده اند و همچنین همبستگی مثبت را بین رضایت زناشویی با مؤلفه های همسویی در اوقات فراغت، همگرایی در مسائل مربوط به فرزندان، ازدواج و دوستان به دست آورده اند. شرونیک و پلاکوا (2014)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که شباهت زوج ها از نظر ویژگی های شخصیتی، باورها و اعتقادات بر رضایت زناشویی و سبک زندگی آنها تأثیر مثبت دارد. ورود به دنیای زناشویی و به تبع آن رضایت از زندگی، نیازمند نوعی داشتن مهارتهای پایه زندگی نسبت به زندگی مشترک است(یارمحمدیان، بنکدار هاشمی و عسگری، 1390)، که نبود مهارتهای زندگی و نداشتن این توانمندها می تواند پیامدها و مشکلاتی برای زندگی فرد و زوجین در بر داشته باشد که می توان به افسردگی، ناسازگاری، اختلالات اضطرابی، اختلالات خوردن و الکلیسم. این مشکلات میتواند سطح رضایت از زندگی را کاهش و اختلافات زناشویی را افزایش دهد(داس، سیمپسون و کریستنسن ، 2004).
سلامت و پویایی خانواده، به عنوان هسته بنیادی و سازنده جامعه ریشه در سلامت و شادابی و رضایت از زندگی همسران دارد. پس از ازدواج و زندگی زناشویی، به عنوان هسته اصلی و پایه گذار خانواده، بسیار مورد توجه است. ازدواج، نهادی اجتماعی است که دو فرد کاملا متفاوت از نظر اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی را برای تشکیل یک خانواده به هم پیودن می دهد و به همین دلیل، نسبت به دیگر نهادها، با اختلافات بیشتری در درون خود روبه رو است. اختلافات پدیدهیی است که که از آغاز بشریت وجود داشته و به عنوان یک عامل خطر ساز برای سلامتی ازدواج تعریف شده است(سفیری، محرمی، 1388).
بک (1967، به نقل از مهین ترابی، مظاهری، صاحبی، موسوی، 1389، ص 131) معتقد است که مهمترین علت مشکلات زناشویی و روابط انسانی، اختلاف است. به اعتقاد او تفاوت در نحوه نگرش افراد باعث بروز اختلافات و پیامدهای ناشی از آن میشود. تعارض و اختلاف زناشویی می تواند به صورت افسردگی یکی یا هر دو زوج، سوء رفتار با همسر و درگیری لفظی و فیزیکی بین هر دو زوج بروز کرده و نهایتا به طلاق منجر شود(سایرز، کوهن و فرسکو ، 2001).
مقدمه
اسچوماچر[1](2010)، مهمترین عامل رضایت زناشویی را انطباق بین زوج ها توصیف می کند و معتقد است این عامل سطح رضایت زناشویی را افزایش می دهد .رضایت زناشویی، میزان علاقه مندی زوج ها به یکدیگر و نگرش مثبت به متأهل بودن است که با عواملی از جمله تحریف آرمانی، مسائل شخصیتی، ارتباط، حل تعارض، مدیریت مالی، فعالیت های اوقات فراغت، رابطة جنسی، فرزندان، دوستان و جهت گیری مذهبی وابسته است. کرادوک[2](2009)، بر روی مقوله های مؤثر در رضایت زناشویی تحقیق کرده و به این نتیجه رسیده است که زوج هایی که انعطاف پذیری، سازگاری و همبستگی بیشتری داشته اند از رضایت زناشویی بیشتری برخوردار بوده اند و همچنین همبستگی مثبت را بین رضایت زناشویی با مؤلفه های همسویی در اوقات فراغت، همگرایی در مسائل مربوط به فرزندان، ازدواج و دوستان به دست آورده اند. شرونیک و پلاکوا[3](2014)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که شباهت زوج ها از نظر ویژگی های شخصیتی، باورها و اعتقادات بر رضایت زناشویی و سبک زندگی آنها تأثیر مثبت دارد. ورود به دنیای زناشویی و به تبع آن رضایت از زندگی، نیازمند نوعی داشتن مهارتهای پایه زندگی نسبت به زندگی مشترک است(یارمحمدیان، بنکدار هاشمی و عسگری، 1390)، که نبود مهارتهای زندگی و نداشتن این توانمندها می تواند پیامدها و مشکلاتی برای زندگی فرد و زوجین در بر داشته باشد که می توان به افسردگی، ناسازگاری، اختلالات اضطرابی، اختلالات خوردن و الکلیسم. این مشکلات میتواند سطح رضایت از زندگی را کاهش و اختلافات زناشویی را افزایش دهد(داس، سیمپسون و کریستنسن[4]، 2004).
سلامت و پویایی خانواده، به عنوان هسته بنیادی و سازنده جامعه ریشه در سلامت و شادابی و رضایت از زندگی همسران دارد. پس از ازدواج و زندگی زناشویی، به عنوان هسته اصلی و پایه گذار خانواده، بسیار مورد توجه است. ازدواج، نهادی اجتماعی است که دو فرد کاملا متفاوت از نظر اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی را برای تشکیل یک خانواده به هم پیودن می دهد و به همین دلیل، نسبت به دیگر نهادها، با اختلافات بیشتری در درون خود روبه رو است. اختلافات پدیدهیی است که که از آغاز بشریت وجود داشته و به عنوان یک عامل خطر ساز برای سلامتی ازدواج تعریف شده است(سفیری، محرمی، 1388).
بک[5](1967، به نقل از مهین ترابی، مظاهری، صاحبی، موسوی، 1389، ص 131) معتقد است که مهمترین علت مشکلات زناشویی و روابط انسانی، اختلاف است. به اعتقاد او تفاوت در نحوه نگرش افراد باعث بروز اختلافات و پیامدهای ناشی از آن میشود. تعارض و اختلاف زناشویی می تواند به صورت افسردگی یکی یا هر دو زوج، سوء رفتار با همسر و درگیری لفظی و فیزیکی بین هر دو زوج بروز کرده و نهایتا به طلاق منجر شود(سایرز، کوهن و فرسکو[6]، 2001).
| دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
| فرمت فایل | doc |
| حجم فایل | 104 کیلو بایت |
| تعداد صفحات فایل | 198 |
فایل بدون منابع می باشد
3-2-1) حسابهای ویژه جاری: Special checking Account
این نوآوری مالی در سیستمهای بین سالهای 60-1935 رخ داد. تا قبل از جنگ جهانی بانکهای تجاری فقط برای بنگاههای تجاری واحدها و مؤسسات دولتی و افراد ثروتمند، حساب جاری فراهم میکردند. در آن دوره بخش عمدهای از جمعیت فقیر بودند و توانایی پرداخت حداقل مقدار برای باز کردن حسابهای جاری (در سال 1930 حداقل مقدار موجودی تقریباٌ معادل 000/10 دلار امروز بود) نداشتند و از سوی دیگر افراد عاید بیشتر خریدهایشان را بصورت نقد انجام میدادند. اما پس از جنگ جهانی با رشد و افزایش درآمد و خریدهای افراد، انجام معاملات نقدی با مشکلات مختلف روبرو گردید و به همین دلیل میل شدیدی در بین افراد برای انجام پرداختهای خود بوسیلة چک (Check) ایجاد گردید. همین امر باعث گردید در اواسط دهه 1950 برای اولین بار برخی از بانکها حسابهای جاری که سقف موجودی نداشت را افتتاح کنند و بدلیل استقبال بیش از حد مردم در مدت زمان کوتاهی این گونه حسابها در سراسر جهان گسترش یافت.
1-2-2) گواهی سپرده certificate of deposit: CDs
پس از جنگ جهانی دوم بانکها سهم خود را از بازار مالی بطور قابل ملاحظهای از دست دادند بطوریکه در بین سالهای 60-1946 سهم بانکها از وجوه مؤسسات مالی خصوصی از 57 درصد به 39 درصد کاهش یافت و سهمشان از بازار مؤسسات سپردهگذاری از 82 درصد به 62 درصد کاهش پیدا کرد. دلیل عمدة کاهش سهم بانکها تأکید بیش از حد آنها بر روی سپردههای دیداری demand deposity بود. این سپردهها که همانند حسابهای جاری کنونی عمل میکردند در طول دوران جنگ توسط مردم مورد استقبال قرار گرفت زیرا در طول جنگ: 1) اقلام خرید کمیاب بود.
2) اکثر بنگاهها از مسیر اقتصادی بعد از جنگ نامطمئن بودند و ترجیح میدادند نقدینگی نگهداری کنند.
3) نرخ بهره در طول جنگ پایین بود.
اما با پایان یافتن جنگ و تغییر شرایط اقتصادی این دلایل منتفی گردید و نتیجتاٌ سپردههای دیداری با عدم استقبال شدیدی مواجه گردیدند.
| دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
| فرمت فایل | doc |
| حجم فایل | 32 کیلو بایت |
| تعداد صفحات فایل | 52 |
واژه شناسی
درباره واژه نفس آمده است.
نفس (بر وزن فلس) در اصل به معنی ذات است. طبرسی ذیل “و ما یخدعون الا انفسهم” بقره : 9 فرموده : نفس سه معنی دارد یکی بمعنی روح ، دیگری به معنی تاکید مثل “جائنی زید نفسه” سوم بمعنی ذات و اصل همان است.
نفس در قرآن مجید نیز به چند معنی به کار رفته است .
1) روح مثل “الله یتوفی النفس الا نفس حین موتها” خدا ارواج را در حین موت از ابدان میگیرد و روحی را که بدنش نمرده در وقت خواب قبض میکند ، آنگاه روحی را که در خواب گرفته نگاه میدارد. اگر مرگ را بر صاحب آن نوشته باشند و دیگری را تا وقتی معین به بدن میفرستد.
2) ذات و شخص . مثل “واتقو یوما لا تجزی نفس عن نفس شیئا” بقره : 48 بترسید از روزیکه کسی از کسی کفایت نمیکند.
3) در آیاتی نظیر “و ما ابری نفسی ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی” یوسف : 53 . “و نفس و ما سواها . فالهمها فجورها و تقویها” شمس: 7و8 . میشود منظور تمایلات نفسانی و خواهشهای وجود انسان و غرائز او باشد که با اختیاری که داده شده میتواند آنها را در مسیر حق یا باطل قرار دهد.
4) قلوب و باطن . در آیاتی نظیر “واذکر ربک فی نفسک تضرعا وخیفه” اعراف : 205. و تخفی فی نفسک مالله مبدیه احزاب : 37 . مراد از نفس و نفوس در این آیات باید قلوب و باطن انسانها باشد.
نفس به معنی بشر اولی در آیاتی مانند “یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء” سوره نساء : آیه 98 : انعام – 189 : اعراف