دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 87 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 61 |
مبانی نظری رضایت وخشنودی زناشویی
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مقدمه
اسچوماچر (2010)، مهمترین عامل رضایت زناشویی را انطباق بین زوج ها توصیف می کند و معتقد است این عامل سطح رضایت زناشویی را افزایش می دهد .رضایت زناشویی، میزان علاقه مندی زوج ها به یکدیگر و نگرش مثبت به متأهل بودن است که با عواملی از جمله تحریف آرمانی، مسائل شخصیتی، ارتباط، حل تعارض، مدیریت مالی، فعالیت های اوقات فراغت، رابطة جنسی، فرزندان، دوستان و جهت گیری مذهبی وابسته است. کرادوک (2009)، بر روی مقوله های مؤثر در رضایت زناشویی تحقیق کرده و به این نتیجه رسیده است که زوج هایی که انعطاف پذیری، سازگاری و همبستگی بیشتری داشته اند از رضایت زناشویی بیشتری برخوردار بوده اند و همچنین همبستگی مثبت را بین رضایت زناشویی با مؤلفه های همسویی در اوقات فراغت، همگرایی در مسائل مربوط به فرزندان، ازدواج و دوستان به دست آورده اند. شرونیک و پلاکوا (2014)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که شباهت زوج ها از نظر ویژگی های شخصیتی، باورها و اعتقادات بر رضایت زناشویی و سبک زندگی آنها تأثیر مثبت دارد. ورود به دنیای زناشویی و به تبع آن رضایت از زندگی، نیازمند نوعی داشتن مهارتهای پایه زندگی نسبت به زندگی مشترک است(یارمحمدیان، بنکدار هاشمی و عسگری، 1390)، که نبود مهارتهای زندگی و نداشتن این توانمندها می تواند پیامدها و مشکلاتی برای زندگی فرد و زوجین در بر داشته باشد که می توان به افسردگی، ناسازگاری، اختلالات اضطرابی، اختلالات خوردن و الکلیسم. این مشکلات میتواند سطح رضایت از زندگی را کاهش و اختلافات زناشویی را افزایش دهد(داس، سیمپسون و کریستنسن ، 2004).
سلامت و پویایی خانواده، به عنوان هسته بنیادی و سازنده جامعه ریشه در سلامت و شادابی و رضایت از زندگی همسران دارد. پس از ازدواج و زندگی زناشویی، به عنوان هسته اصلی و پایه گذار خانواده، بسیار مورد توجه است. ازدواج، نهادی اجتماعی است که دو فرد کاملا متفاوت از نظر اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی را برای تشکیل یک خانواده به هم پیودن می دهد و به همین دلیل، نسبت به دیگر نهادها، با اختلافات بیشتری در درون خود روبه رو است. اختلافات پدیدهیی است که که از آغاز بشریت وجود داشته و به عنوان یک عامل خطر ساز برای سلامتی ازدواج تعریف شده است(سفیری، محرمی، 1388).
بک (1967، به نقل از مهین ترابی، مظاهری، صاحبی، موسوی، 1389، ص 131) معتقد است که مهمترین علت مشکلات زناشویی و روابط انسانی، اختلاف است. به اعتقاد او تفاوت در نحوه نگرش افراد باعث بروز اختلافات و پیامدهای ناشی از آن میشود. تعارض و اختلاف زناشویی می تواند به صورت افسردگی یکی یا هر دو زوج، سوء رفتار با همسر و درگیری لفظی و فیزیکی بین هر دو زوج بروز کرده و نهایتا به طلاق منجر شود(سایرز، کوهن و فرسکو ، 2001).
مقدمه
اسچوماچر[1](2010)، مهمترین عامل رضایت زناشویی را انطباق بین زوج ها توصیف می کند و معتقد است این عامل سطح رضایت زناشویی را افزایش می دهد .رضایت زناشویی، میزان علاقه مندی زوج ها به یکدیگر و نگرش مثبت به متأهل بودن است که با عواملی از جمله تحریف آرمانی، مسائل شخصیتی، ارتباط، حل تعارض، مدیریت مالی، فعالیت های اوقات فراغت، رابطة جنسی، فرزندان، دوستان و جهت گیری مذهبی وابسته است. کرادوک[2](2009)، بر روی مقوله های مؤثر در رضایت زناشویی تحقیق کرده و به این نتیجه رسیده است که زوج هایی که انعطاف پذیری، سازگاری و همبستگی بیشتری داشته اند از رضایت زناشویی بیشتری برخوردار بوده اند و همچنین همبستگی مثبت را بین رضایت زناشویی با مؤلفه های همسویی در اوقات فراغت، همگرایی در مسائل مربوط به فرزندان، ازدواج و دوستان به دست آورده اند. شرونیک و پلاکوا[3](2014)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که شباهت زوج ها از نظر ویژگی های شخصیتی، باورها و اعتقادات بر رضایت زناشویی و سبک زندگی آنها تأثیر مثبت دارد. ورود به دنیای زناشویی و به تبع آن رضایت از زندگی، نیازمند نوعی داشتن مهارتهای پایه زندگی نسبت به زندگی مشترک است(یارمحمدیان، بنکدار هاشمی و عسگری، 1390)، که نبود مهارتهای زندگی و نداشتن این توانمندها می تواند پیامدها و مشکلاتی برای زندگی فرد و زوجین در بر داشته باشد که می توان به افسردگی، ناسازگاری، اختلالات اضطرابی، اختلالات خوردن و الکلیسم. این مشکلات میتواند سطح رضایت از زندگی را کاهش و اختلافات زناشویی را افزایش دهد(داس، سیمپسون و کریستنسن[4]، 2004).
سلامت و پویایی خانواده، به عنوان هسته بنیادی و سازنده جامعه ریشه در سلامت و شادابی و رضایت از زندگی همسران دارد. پس از ازدواج و زندگی زناشویی، به عنوان هسته اصلی و پایه گذار خانواده، بسیار مورد توجه است. ازدواج، نهادی اجتماعی است که دو فرد کاملا متفاوت از نظر اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی را برای تشکیل یک خانواده به هم پیودن می دهد و به همین دلیل، نسبت به دیگر نهادها، با اختلافات بیشتری در درون خود روبه رو است. اختلافات پدیدهیی است که که از آغاز بشریت وجود داشته و به عنوان یک عامل خطر ساز برای سلامتی ازدواج تعریف شده است(سفیری، محرمی، 1388).
بک[5](1967، به نقل از مهین ترابی، مظاهری، صاحبی، موسوی، 1389، ص 131) معتقد است که مهمترین علت مشکلات زناشویی و روابط انسانی، اختلاف است. به اعتقاد او تفاوت در نحوه نگرش افراد باعث بروز اختلافات و پیامدهای ناشی از آن میشود. تعارض و اختلاف زناشویی می تواند به صورت افسردگی یکی یا هر دو زوج، سوء رفتار با همسر و درگیری لفظی و فیزیکی بین هر دو زوج بروز کرده و نهایتا به طلاق منجر شود(سایرز، کوهن و فرسکو[6]، 2001).